Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@03:18:57 GMT

خالص‌سازان به دنبال تضعیف نهاد وکالت هستند

تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۰۸۴۸۴

خالص‌سازان به دنبال تضعیف نهاد وکالت هستند

اعتماد نوشت: دیروز و در کشاکش اخباری که در خصوص قتل داریوش مهرجویی و همسرش بازتاب پیدا می‌کرد، خبر صدور حکم یکسال زندان برای صالح نیکبخت وکیل پایه یک دادگستری روی خروجی برخی خبرگزاری‌ها قرار گرفت. حکمی که به دلیل گفت‌وگوی صالح نیکبخت با ما درخصوص‌ پرونده‌ مهسا‌ امینی‌ و‌ برخی‌دیگر از گفتگو‌های رسانه‌ای او صادر شده و حقوقدانان آن را بالاترین حد محکومیت در یک چنین پرونده‌هایی ارزیابی کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حکمی که علی رضایی وکیل صالح نیکبخت آن را «حداکثر مجازات قانونی برای یک وکیل آرام» ارزیابی کرده و خواستار تجدیدنظر جدی در آن می‌شود.

با توجه به اهمیت موضوع، «اعتماد» گفت‌وگویی را با صالح نیکبخت وکیل پایه‌یک دادگستری و یکی از اساتید علم حقوق در ایران برنامه‌ریزی کرد تا درباره این حکم با او تبادل نظر کند. نیکبخت در این گفتگو ریشه‌های صدور این حکم را بررسی کرده و از خالص‌سازی‌ها در نهاد وکالت کشور صحبت می‌کند.

دادگاه شما را به یکسال زندان محکوم کرد. درباره ریشه‌های این حکم و چرایی باز شدن یک چنین پرونده‌ای توضیح می‌دهید؟

ریشه‌های این حکم به ماجرای صدور نظریه کمیسیون پزشکی در مورد مرگ مهسا امینی و پس از آن اطلاع‌رسانی موضوع در روزنامه اعتماد باز می‌گردد؛ اعضای کمیسیون پزشکی قانونی بدون اینکه علت اصلی مرگ ژینا را مشخص کنند، تنها عنوان کرده بودند «مرگ مهسا بر اثر برخورد ضربه خارجی نبوده است.» در حالی که با رییس دادسرای ناحیه ۲۷ (دادسرای جنایی تهران) قول و قرار متفاوتی داشتیم. چون خانواده و وکلای مهسا امینی فاقد اطلاعات پزشکی لازم هستند اخذ و اعلام نظریه پزشکی قانونی با حضور پزشکان مورد اعتماد خانواده مهسا امینی انجام شود، تا اگر خانواده و پزشکان معتمد پرسشی داشته باشند آن‌ها را طرح کنند. در آن زمان رییس دادسرای جنایی با این درخواست خانواده و وکلا موافقت کرده و در حضور رضایی وکیل خانواده و بازپرس پرونده از عملی شدن آن سخن گفت. اما....

اما چه. چرا این درخواست عملی نشد؟

عصر روز پنجشنبه ۷ مهرماه سال ۱۴۰۱ با پدر مهسا تماس گرفته می‌شود تا صبح روز شنبه ۹ مهرماه در تهران حاضر باشد. به‌رغم عدم اطلاع‌رسانی به وکلا، روز شنبه در نشست مورد اشاره حاضر شدیم. در این هیات گروهی از پزشکان ذیل کارشناسان پزشکی قانونی، همراه با برخی دیگر از پزشکان ناآشنا حضور داشتند. در میان این پزشکان، فرد مشهوری وجود نداشت، در حالی که لیست پزشکان معتمد ما را افرادی متخصص، مشهور و کارآمد تشکیل می‌دادند. پزشکان حاضر در هیات مدام در رد اظهارنظر‌های خانواده سخن می‌گفتند و اشاره کارشناسی به پرونده نداشتند.

استدلال مسوولان پزشکی قانونی این بود که مهسا بیماری زمینه‌ای دارد؟

بالای چشم راست مهسا از سنین ۶ یا ۷ سالگی اثر یک غده نمایان بود. برای روشن شدن موضوع، مسعود شیروانی پزشک متخصصی که مهسا زیرنظر او عمل شده بود در جلسه مورد اشاره حاضر شد. این پزشک به صراحت گفت عمل جراحی قدیمی مهسا در حادثه رخ داده هیچ تاثیری نداشته است. هرچند ما ابهامات فراوانی در خصوص نحوه بررسی پرونده پزشکی مهسا داشتیم، اما درخواست کردیم این پرونده در کمیسیون دومی با حضور پزشکان معتمد خانواده امینی بررسی شود. ما هرگز اشاره‌ای به اینکه پزشکی قانونی اشتباه داشته یا این نهاد را قبول نداریم، نداشته و نداریم. تنها خواستیم که ابهامات با حضور پزشکان معتمد بررسی شود. رییس دادسرای جنایی هم این درخواست را قبول کرده و گفت که کمیسیون دومی تشکیل می‌شود و موضوع را بررسی می‌کند. اما با گذشت بیش از یکسال از موضوع، هرگز کمیسیون دومی تشکیل نشد. باز هم تاکید می‌کنم ما هرگز اظهارنظر کارشناسی پزشکی قانونی را زیر سوال نبردیم.

در این مرحله بود که شما گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد انجام داده و ابعاد مختلف بحث را تشریح کردید. درست است؟

ما این مسائل را در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد در میان گذاشتیم، روزنامه اعتماد هم عینا اظهارات ما را منتشر کرد. مسوولیت هر عباراتی که در «اعتماد» منتشر شده با شخص بنده است، چون معتقدم هیچ اظهارنظر غیرقانونی مطرح نشده است. در علم حقوق و در مسائل علمی و فقهی می‌گویند در موضوعاتی که قاضی تخصص لازم را نداشته و نمی‌تواند اظهارنظری داشته باشد موضوع باید به کارشناسان ارجاع شود. این نظریه‌ای است که شیخ طوسی از فق‌های امامیه هزار سال قبل آن را مطرح کرده و وارد کتب فقهی و حقوقی شده است. از سوی دیگر کلیه حقوقدانان در سراسر جهان بر این نظر هستند که نظریه کارشناسان فاقد قطعیت است و تنها یک راه از میان راه‌های مختلف برای دستیابی به حقیقت است. ما در این مورد به جز اعتراض به نظریه پزشکی قانونی با عنوان کارشناس هیچ اعتراض دیگری نداشتیم، اما متاسفانه این اظهارات را نپذیرفته و پرونده در فضایی معلق باقی ماند.

فکر می‌کنید اگر به درخواست وکلا و خانواده رسیدگی می‌شد، پرونده سیر متفاوتی پیدا می‌کرد؟

مرگی که اتفاق افتاد و عدم رسیدگی شفاف به آن، آسیب‌های بسیاری را متوجه کشور کرد. فرض بگیرید رسیدگی‌ها مطابق خواسته خانواده پیش می‌رفت و تخلفی محرز می‌شد! نهایتا منجر به مقصر شناخته شدن یک نفر یا دو نفر به عنوان متخلف می‌شد نه اینکه کل ساختار زیر سوال برود.

نگفتید اتهاماتی که به خاطر آن شما به یکسال زندان محکوم شدید شامل چه مواردی است؟

بنده را متهم کردند که در گفتگو با روزنامه اعتماد از عبارت قتل استفاده کرده‌ام! در حالی که در گفت‌وگوی مورد بحث اشاره کردم «چون پرونده زیر نظر دایره جنایی در حال بررسی است، بنابراین ذیل عناوین قتل قرار دارد.» این موارد مجموعا باعث ایجاد پرونده‌ای علیه من شد.

جالب اینجاست پس از این رخدادها، ۴ الی ۵ نوبت توسط وزارت اطلاعات دعوت شدم. به من تاکید شد که با رسانه‌های خارجی صحبت نکنم. به این دلیل هیچ گفت‌وگویی از من با رسانه‌های خارجی وجود ندارد. یا بیانیه صادر می‌کردم یا اینکه با روزنامه اعتماد گفتگو می‌کردم. اما در شرایطی که مسوولان امنیتی کشور از من خواسته بودند با رسانه‌های داخلی ارتباط داشته باشم از مصاحبه من با روزنامه اعتماد اعلام جرم شد و نهایتا حکم ۱ سال زندان برای من صادر شد. البته رسانه‌های خارجی بیانیه‌ها و گفتگو‌های من با رسانه‌های داخلی را بازتاب می‌دادند که ارتباطی به من ندارد.

جدا از گفتگو با «اعتماد» ظاهرا از برخی از مصاحبه‌های قدیمی شما هم شکایت شده است؟

سایر مصاحبه‌هایی که به عنوان مستند جرم من آمده به سال ۹۸ باز می‌گردد. یعنی از بهار ۹۸ تا بهار ۱۴۰۲ را در بر می‌گیرد. ۲ مورد به موضوع مهسا و ۷ مورد هم به سایر موارد ارتباط دارد. دو مورد از این ۷ مورد مربوط به مصاحبه من با بی‌بی‌سی و محکوم کردن حمله ترکیه به خاک کشور سوریه و نقض حاکمیت این کشور است! در حالی که بسیاری از رسانه‌های دیگر ایران هم حمله ترکیه به سوریه را محکوم کرده بودند، اما چون پای محکومیت ما در میان است این محکومیت بدل به جرم شده است. به این دلیل بالاترین میزان جرم که یکسال حبس است به من داده شده است. چند نفر از وکلای دیگر به دلیل همین جرم احضار و محکوم شدند؛ یکی از این دوستان بالای ۲۰۰ مصاحبه با رسانه‌های بیگانه داشتند، اما ۲ ماه زندان دریافت کردند. ولی مرا به اشد مجازات رساندند.

طی یکسال اخیر وکلای دادگستری نقش ویژه‌ای در توسعه فعالیت‌های مدنی کشور و پیگیری مطالبات مردم داشتند. گروهی از تحلیلگران معتقدند به دلیل این نقش‌آفرینی، خالص‌سازی نهاد وکالت در دستور کار برخی افراد و جریانات تندرو قرار گرفته است. نظر شما در خصوص این فرضیه چیست؟

از سال ۸۷ به‌طور مرتب برخی وکلا از جمله شخص من بار‌ها و بار‌ها به وزارت اطلاعات احضار شدیم. باید به این واقعیت اعتراف کنم، قبلا اغلب برخورد‌ها محترمانه بود؛ وقتی استدلال می‌کردیم و توضیح می‌دادیم، آقایان قانع شده و تلاش می‌کردند مشورت و راهنمایی‌هایی به ما منتقل کنند. اما در ماه‌های اخیر، نحوه برخورد‌ها و رفتار‌ها با وکلا تغییر کرده است. مسوولان انگار تلاش می‌کنند صدای وکلا خاموش شود و صحبتی نکنند. اگر شما متن رای دادگاه مرا را بخوانید متوجه می‌شوید چه رخداد عجیبی شکل گرفته است. مرا به دلیل اظهارنظر در خصوص کولبران محکوم کرده‌اند. اما مگر من فقط درباره کولبران اظهارنظر داشته‌ام؟ من خودم مطبوعاتی‌ام، سال‌ها در کیهان کار کرده‌ام؛ هرگز حاضر نیستم اذهان عمومی را نگران کرده و التهاب ایجاد کنم. اما به نظر می‌رسد برخی دوستان اساسا قصد دارند جلوی هر نوع اظهارنظر و کنشگری وکلا را سد کنند.

هر تصمیمی تبعاتی هم دارد، تبعات این نوع برخورد‌ها با نهاد وکالت چه خواهد بود؟

اگر در آینده هم روابط ایران با کشور‌های دیگر بهبود یابد و نیاز به مبادلات تجاری، صادرات، واردات و... وجود داشته باشد، فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران سایر کشور‌ها زمانی حاضر به سرمایه‌گذاری و شراکت در ایران می‌شوند که نهاد‌های مستقل حقوقی و قضایی در ایران وجود داشته باشد. با یک چنین فشار‌هایی روی نهاد وکالت شک نکنید که هیچ شرکت خارجی، کارتل اقتصادی و سرمایه‌گذاری حاضر به ورود به ایران و سرمایه‌گذاری در کشورمان نخواهند بود. زمانی می‌توان دادگستری و دستگاه قضایی را مستقل محسوب کرد که دو طرف معادلات و مناقشات، وکیل داشته باشند، بحث و گفتگو و تبادل نظر داشته باشند و نهایتا رای نهایی صادر شود و حقیقت نمایان شود.

هیچ کشوری از کشف حقیقت هر اندازه هم که در ظاهر تلخ باشد ضرر نمی‌کند. فشار روی نهاد وکالت باعث زیر سوال رفتن عدالت در ایران می‌شود. با گذشت بیش از یکسال از مرگ مهسا امینی هنوز پرسش‌های بسیاری در خصوص این پرونده وجود دارد که به آن پاسخ داده نشده است. تا زمانی که پرونده مرگ مهسا با حضور کارشناسان مورد تایید خانواده بررسی نشود، نمی‌توان از بسته شدن کامل پرونده خبر داد. باید توجه داشت پرونده‌ای پایان یافته تلقی می‌شود که در دادگاه افکار عمومی بسته شده باشد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: صالح نیکبخت مهسا امینی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل روزنامه اعتماد پزشکی قانونی پزشکان معتمد صالح نیکبخت نهاد وکالت مهسا امینی سال زندان مرگ مهسا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۰۸۴۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های ایسکانیوز از اصفهان، افت محسوس پویایی تشکل‌های دانشجویی ظرف سال‌های اخیر، موضوعی است که بارها مورد اشاره تحلیل‌گران قرار گرفته و تلاش شده در این خصوص آسیب‌شناسی شود. فرید نادری دانشجوی دکتری مهندسی سازه در دانشگاه خواجه نصیر، از جمله فعالان باسابقه تشکل‌های دانشجویی است که هم در دانشگاه آزاد و هم دانشگاه‌های دولتی، سابقه تحصیل و کنش‌گری دانشجویی داشته و بینش خوبی راجع‌به فراز و فرود تشکل‌های دانشجویی و چالش‌های موجود در این حوزه دارد. وی انقطاع روند نسل‌سازی در تشکل‌ها را ناشی از سیاست‌های غلط مسئولان دانشگاهی و یک‌دست‌سازی تشکل‌ها دانسته و بر لزوم حفظ استقلال این نهادها و احیای اصالت آن‌ها تأکید دارد. این گفت‌وگوی تفصیلی را در ادامه می‌خوانید.

به عنوان سؤال نخست، چگونه وارد فضای کنش‌گری دانشجویی شدید و چه مسیری را پیمودید؟

زمانی که من در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه آزاد اصفهان شدم، اغلب دانشجویان دغدغه‌های سیاسی داشتند. به‌خاطر همین، خود به خود من هم وارد این فضا شدم. البته، فعالیت‌های سابق سیاسی در خانواده‌ام هم در این موضوع بی‌تأثیر نبود.

پس از مدتی برای اجرای برنامه‌های مختلف، در کنار «بسیج دانشجویی» مستقیماً با معاونت فرهنگی دانشگاه وارد همکاری شدم. این فعالیت‌ها در نهایت زمینه‌ساز حضورم در «تشکل سیاسی امیرالمؤمنین (ع)» که یکی از قدیمی‌ترین تشکل‌های دانشگاه آزاد در کشور بود، شد. پس از دو سال فعالیت و پیمودن سلسله‌مراتب تشکیلاتی، دبیر این تشکل شدم و بعد از یک سال نیز در «شورای مرکزی اتحادیه تشکل‌های اسلامی-سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی» مسئولیت پذیرفتم.

پس از ورود به تشکل‌های سیاسی دانشگاه، چه برنامه‌ای را دنبال کردید؟

پس از حضور در تشکل امیرالمؤمنین (ع) متأسفانه شاهد حواشی‌ای از جمله گرایش‌های جناحی این تشکل بودم. به همین دلیل پس از راه‌یابی به شورای مرکزی تشکل با رأی دانشجویان و انتخاب شدن به عنوان دبیر تشکل، اولین گام، حذف وابستگی‌ها بود.

این تشکل به‌طور عمده، هدف تبیین و بسترسازی فضای سالم سیاسی برای کنش‌گری دانشجویی را دنبال می‌کرد. به همین دلیل، معمولاً هنگامی که کانون‌ها و انجمن‌های علمی خواهان برگزاری برنامه‌هایی بودند که رویکرد فرهنگی-سیاسی و علمی-سیاسی داشت و آن‌ها به دلیل مقررات قادر به ورود به مباحث سیاسی نبودند، این نوع برنامه‌ها را به‌طور مشترک با همراهی تشکل امیرالمؤمنین (ع) برگزار می‌کردیم و بُعد سیاسی برنامه را ما برعهده می‌گرفتیم. این نوع جلسات، به ما امکان تبیین مسائل روز سیاسی را با مشارکت دانشجویان عضو کانون‌ها و انجمن‌های علمی می‌داد.

آغاز یک‌دست‌سازی آیا آرمان یا هدفی در طول فعالیت داشتی که تحقق آن به چالش برخورده باشد؟

به شخصه فرد آرمان‌گرایی نیستم که روند کاری‌ام را مبتنی بر عقاید آرمانی جلو ببرم. برعکس، خود را واقع‌گرا می‌دانم و سعی می‌کنم تحلیل‌های‌ام هم مبتنی بر عمل‌گرایی باشد به همین دلیل، تا آن‌جا که به عملکرد من بازمی‌گشت، تقریباً هیچ مشکلی نداشتیم و همه برنامه‌ها به‌خوبی اجرا می‌شد.

مشکلات از جایی شروع شد که پس از مدتی فعالیت، معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد تصمیم گرفت که با ایده حذف تشکل‌های قدیمی و جایگزین کردن‌شان با تشکل‌های جدید موافقت کند! تشکل اسلامی-سیاسی امیرالمؤمنین (ع) جزوی از همین تشکل‌های قدیمی بود که با استراتژی جدید دانشگاه باید حذف می‌شد. اکثر تشکل‌های قدیمی بعد از این جریانات، یا تغییر هویت دادند و یا اساساً منحل شدند.

پایان شناسنامه‌دارها به‌نظر شما، هدف از سیاست جدید دانشگاه در قبال این تشکل‌ها چه بود؟

رویکرد دانشگاه برای پویایی فضای سیاسی دانشجویی، در ابتدا معطوف به احیای تشکل‌های قدیمی بود. اما به هر دلیلی، این رویکرد تغییر کرد و دانشگاه تصمیم گرفت که نهادهای سیاسی دانشجویی ذیل تشکل‌های تابلودار سامان‌دهی شوند [تشکل‌های تابلودار، تشکل‌هایی با عنوان واحد در سراسر کشور مثل «انجمن اسلامی» یا «جامعه اسلامی» هستند که با پسوند نامِ دانشگاه، از یک‌دیگر تفکیک می‌شوند]. با این روش، کنترل تشکل‌ها آسان‌تر است؛ زیرا همگی زیرمجموعه اتحادیه‌های مشخصی خواهند بود. در آن برهه، بسیاری از تشکل‌ها فعالیت غیروابسته و بدون رنگ و بوی جناحی داشتند و با تعریف شدن به‌عنوان زیرمجموعه یک تشکل با خط فکری ثابت مخالفت می‌کردند؛ اما در نهایت، این دانشگاه بود که توانست اراده خود را حاکم کند.

آسیب تشکل‌های جناحی آیا این فرآیند، در تضاد با دیدگاه رهبری در رابطه با «پرهیز از نگاه جناحی، سیاسی‌کاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب» نبود؟

بله! به‌نظر می‌رسد با سخن مقام معظم رهبری مغایرت داشت. البته باید توجه داشت که تشکل‌های تابلودار، به‌صورت زبانی اعلام می‌کنند که گرایش جناحی ندارند. اما در عمل -برای مثال زمان انتخابات- دقیقاً از نامزدهای جناح مشخصی حمایت کرده و متصل به جناح‌ها می‌شوند.

در کشورهای توسعه‌یافته، احزاب با مانیفست و تشکیلات مشخصی فعالیت دارند که تعداد آن‌ها هم محدود است در برابر عملکردشان پاسخگو هستند. اما در شرایطی که در کشورها ما هرگاه چند نفر اراده کنند می‌توانند با فراهم کردن ساده‌ترین شرایط، حزبِ خود را تأسیس کنند، گرایش دانشگاه به این احزاب و جریان‌های غیرپاسخگو، هم دانشگاه و هم دانشجویان را دچار آسیب می‌کند. فضای دانشجویی، باید بدون وابستگی سیاسی باشد و دانشجو آزادانه بتواند فعالیت و کسب تجربه کند.

چه شرایطی باید فراهم می‌شد تا استراتژی دانشگاه در یک‌دست‌سازی تشکل‌ها ذیل چند تابلوی مشخص، بتواند به موفقیت برسد؟

این رویکرد زمانی خوب بود که دانشگاه می‌توانست تمامی گرایش‌ها و سلایق را پوشش دهد. هدف اصلی این سیاست‌ها، گذر دادنِ نسلی تشکل‌ها با فشار دانشگاه بود. درحالی که گذر نسلی باید در خود تشکل انجام شود. چه‌طور می‌شود به اجبار، گذر نسلی را محقق کرد؟! اصرار دانشگاه بر این موضوع و بی‌توجهی به لزوم پرورش نسل در بطن خود تشکل‌ها، باعث شد این نهادها هم‌اکنون در «کما» باشند و پس از گذر چندین سال هنوز دانشگاه نمی‌تواند آن‌ها را احیا کند.

تشدید انقطاع نسلی سهم پاندمی کرونا را در این تحولات چه‌قدر برجسته می‌دانید؟

اتفاقاً دلیل کاهش کیفیت رویدادهای دانشگاهی پس از پایان پاندمی کرونا، هم به زعم من بی‌توجهی به نسل‌سازی اصولی در بطن تشکل‌ها بود. معدود نهادهای دانشجویی که توانستند علی‌رغم این چالش‌ها، بعد از کرونا هم زنده بمانند، دقیقاً همان نهادهایی بودند که پرورش نسل را به هر ترتیبی دنبال کردند. ولی آن دسته از تشکل‌ها که درگیر تغییر سیاست‌های فرهنگی دانشگاه شدند و از این مقوله غافل ماندند، بعدها سطح فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دانشگاه را نیز همراه با افت خود، پایین کشیدند. مثل مشارکت در انتخابات همین امسال که تا لحظه آخر، هیچ تشکلی وارد میدان نشده بود!

با حذف تشکل‌های قدیمی، تمامی تجهیزات و امکاناتی که طی سال‌ها تلاش ادوار مختلف جمع‌آوری شده بود، متأسفانه و ناباورانه در بدنه اداری دانشگاه تقسیم شد و حتی دیگر راه احیای آن‌ها نیز وجود نداشت. تشکل‌های جدید هم با فقدان پشتوانه انسانی، تشکیلاتی و سخت‌افزاری، قدرت کار کردن نداشتند. معتقدم اگر دانشگاه به جای رویکرد حذفی، فرصت می‌داد تا نسل جدید آهسته-آهسته وارد تشکل‌های قدیمی شود، عمر این تشکل‌ها اقلاً حداقل ۴ یا ۵ دوره تدوام پیدا می‌کرد و فضای سیاسی در دانشگاه پویا می‌ماند.

این مشکلات، تا چه اندازه در دانشگاه‌های دولتی هم نمود دارد؟

فضای تشکل‌ها در دانشگاه‌های دولتی هم چالش‌های خص خود را دارد. اما افت تشکل‌ها در سطح دانشگاه آزاد بسیار جدی‌تر بوده است؛ زیرا دانشگاه‌های دولتی، قواعد و تشکیلات مشخصی را از دهه‌ها قبل پدید آورده بودند. دانشگاه آزاد سعی کرد از رویکرد دانشگاه‌های دولتی تقلید کند، اما در نهایت، تمامی اتحادیه‌های دانشجویی خود را هم از دست داد! بنابراین، هرچند تشکل‌ها در دانشگاه‌های دولتی نسبت به دهه گذشته ضعیف‌تر شده‌اند، اما فعالیت تشکل‌های دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شده است.

بازگشت تشکل‌ها به دانشجویان آیا هنوز راهی برای احیای تشکل‌ها وجود دارد؟

به‌نظر من، تشکل باید بیش‌تر سمت دانشجو باشد تا مسئولان! آسیب اصلی که در بسیاری از تشکل‌های جدیدالتأسیس می‌بینیم، پشتیبانی از مسئولان شهر و دانشگاه به‌جای پشتیبانی از دانشجویان است. متأسفانه ساختار طوری برنامه‌ریزی شده که تشکل‌ها و اتحادیه‌ها برای تضمین دریافت بودجه و امتیازات، مجبور به جهت‌گیری به‌سمت مسئولان دانشگاه هستند. باید این ساختار اصلاح شود، تا تشکل‌ها اصالت خود را بازیابی کنند. باید تشکل‌های دانشجویی به‌سمت دانشجویان برگردند و البته مسئولان هم اگر قصد بازگشت پویایی سیاسی به دانشگاه را دارند، باید دست این تشکل‌ها برای اجرای برنامه‌های‌شان بازتر بگذارند.

به‌عنوان پرسش آخر، در صورت تداوم سیاست‌های فعلی، چه دورنمایی برای فضای کنش‌گری دانشجویی می‌بینید؟ دولت و مسئولان کشوری، چه کاری می‌توانند برای این تشکل‌ها انجام دهند؟

دولت اصلاً نیازی به ورود در تشکل‌های دانشجویی ندارد. دولت اگر ظرفیتی دارد، باید آن را در جهت انجام وظایف ذاتی‌اش و تحقق وعده‌هایی که به مردم داده به‌کار بگیرد! باید استقلال دانشگاه حفظ شود و تشکل‌ها، در فضایی کاملاً دانشجویی احیا شوند. با حفظ روند موجود، مطمئن باشید دیگر جوان توانمند سیاسی در دانشگاه تربیت نخواهد شد و بعداً اگر یکی از آن‌ها بخواهد مسئولیتی بگیرد، به‌دلیل فقدان تجربه کافی و پختگی سیاسی، نمی‌تواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد. با فقدان تجربه‌اندوزی و شبکه‌سازی دانشجویی، مدیران میانی کشور در آینده، چهره‌های ضعیفی خواهند بود که به اجبار انتخاب خواهند شد.

خبرنگار: علی سمیرمی

انتهای خبر/

کد خبر: 1227677 برچسب‌ها تشکل‌های دانشجویی بسیج دانشجویی اصفهان

دیگر خبرها

  • حاجی بابایی: جداول بودجه ۱۴۰۳ کاملا شفاف است
  • پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود | تا شایعات هست نباید اصرار بر حضور در نماز جمعه داشت
  • مرحله سوم اردوی تیم ملی کاتا بانوان از ۱۰ اردیبهشت
  • افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند
  • علیرضا بیگی: پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود
  • علیرضا بیگی: پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود /تا زمانی که شایعات دراینباره وجود دارد نباید اصرار بر حضورش در نماز جمعه داشت
  • قیمت کارخانه‌ای خودرو ۸۰ درصد زیر نرخ بازار است
  • پایان هیجان در اراک، کنار زدن مدافع عنوان قهرمانی با سخت کوشی آلومینیوم سازان
  • برگزاری گردهمایی استانی مجموعه‌های نخبه‌پرور یزد و اصفهان
  • تکرار قصه حساس «گشت ارشاد» در خیابان‌ها | دولت رئیسی مدافع اصلی رویکردهای تند در حجاب | بعد از فوت مهسا امینی چه گفتند؟